عوارض جانبی زندگی
“ناراحتم” از عوارض جانبی زندگی بود در همزیستی مسالمتآمیز من با تار و پود روزمرگی که هرکجا دست کشیدم, کُنج قابل کِز کردنی_ برای تنهایی بود پرسید: “میان این همه؟!” تمام این جانوران اجتماعی, برای فرار از انقراض بود حتی_ همین جفتگیریهای احساسی محسوس نیست؟ تا مسری شد… / بارانی بارید… / دستهایی که به هم پیچید وُ… / پیادهروهایی پُر شد از جُفت جُفت تمدید محنتبار این تنهایی عقلانی… همممممم از عالم مجردات من و این همه ستارهی سرگرم مدارهای مُدارا حسادتمان نمیشود لذت زودگذر “ارضا” راضی با ابدیت نه چندان بینهایت وُ_ داستان دستآویز “خلایق خدا” شما صدایمان کنید “اجسام اضافه” مثل تمام چربیهای زیر پوستی ذخایر سوختوساز قرنهای بیایمانی به دستان روزیرسان برای تماشای حقیقت باید در تاریکی شب_ سکوت کرد!! اگر دادگاه عادلانهـی بود… / در برابر چشمان تمام زیباییهای جهان… شما بینندگان متکبّر به خاکبرداری حدقهی چشم_ محکومید داد زد: “قااااتل” گفتم: نابینایان هزاران سالهـی زیادی این اطراف, خوشبختند گفت: “بدون چشمهایم چگونه زندگی کنم؟” هـــــــــــــــــــــــییییی به همین دلیل ساده نمیشود برای خدای قابل اشتعال شما, کبریت کشید همراه تمام لوازم زندگی… / لازم شد درست از روزی که… پیچهای خداپهلو ساختید www.Mitradat.com Music: Luke howard - Nocturne --- Send in a voice message: https://anchor.fm/mitradat/message